ناتالی لوست در ابتدا کمی خجالتی بود، اما به محض دیدن یک مرکوس دونگ بزرگ، قطعاً داشت پایین می رفت تا توپ هایش را عمیقاً پر کند، همانطور که به الاغ نازش تکیه داده بود و ممه گنده ها بیدمشک خیس خود را از پشت نوازش می کرد. میرکو به کندن ادامه داد. بیدمشک او